چون موسم درس و امتحان باز امد
بیداری شب دوباره چاره ساز امد!
چونان پسر خوب که رفتی سر درس
چون جزوه گشودی خواب ناز امد
قهوه،چای و نسکافه اثر ساز نبود!
خط خط کتاب مبهم و راز امد
خمیازه کشیدی و گذشتی از ان
در مبحث بعدی یاد ان دختر شیراز امد!
خوشتیپ و کلاس بالا وبا تحصیلات
ذهنت،یاد شب جشن و ان کباب غاز امد
فرصت کم و حجم ای دروست بالا
چون چشم به هم زدی،امتحان،دوباره باز امد
چون برگه امتحان رسید و تستش دیدی
هر انچه تو«نول»زدی جواب«فاز»امد!
بعد از خنده بسیار که در سایت به نُمرات رفیقان کردی!
چون نمره خود بدیدی حس اعتراض امد
کین نمره من نباشد ای استادی
چون برگه من بدیدی وقت اغماض امد
بعد ازکَلُ جروبحث در این باب
وقت اِنابه و توبه و راز و نیاز امد
اینها همه هیچ افاقه ای نکردند این بار
ذهنت یاد کارگری و تخته ماله و تراز امد...
«محسن»